جدول جو
جدول جو

معنی دام زدن - جستجوی لغت در جدول جو

دام زدن
(یَ نَ رَتَ)
تعبیه کردن دام. دام نهادن. (غیاث اللغات ذیل دام)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دار زدن
تصویر دار زدن
به دار آویختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گام زدن
تصویر گام زدن
قدم زدن، قدم برداشتن، راه رفتن، برای مثال اگر گامی زدم در کامرانی/ جوان بودم چنین باشد جوانی (نظامی۲ - ۲۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامن زدن
تصویر دامن زدن
باد زدن آتش یا چیز دیگر با دامن خود، کنایه از مشتعل ساختن آتش فتنه و اختلاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
داد کشیدن، فریاد کردن، آواز بلند برآوردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ رَ سَ)
شرحه شرحه کردن.
لغت نامه دهخدا
بنوبت خود بازی کردن، ادعای امری کردن، نقش نشستن به مراد بهدف رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دار زدن
تصویر دار زدن
بر دار کردن به صلیب آویختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درم زدن
تصویر درم زدن
سکه زدن، ضرب کردن سکه، آن جائی که درم زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گام زدن
تصویر گام زدن
قدم زدن، راه پیمودن، بریدن راه
فرهنگ لغت هوشیار
نام کسی رابرزبان آوردن، یانام کسی رازدن، خط کشیدن نام او (ازدفتروغیره)، اورافراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامن زدن
تصویر دامن زدن
مشتعل ساختن آتش فتنه و اختلاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بام زدن
تصویر بام زدن
با دست زدن بر سر کسی بقوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامن زدن
تصویر دامن زدن
((~. زَ دَ))
باد زدن به آتش برای شعله ور ساختن، کنایه از کمک کردن به برپایی فتنه و آشوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گام زدن
تصویر گام زدن
((زَ دَ))
رفتن، راه پیمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داو زدن
تصویر داو زدن
((زَ دَ))
به نوبت خود بازی کردن، ادعای امری کردن، نقش نشستن به مراد، به هدف رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دار زدن
تصویر دار زدن
((زَ دَ))
به دار آویختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جام زدن
تصویر جام زدن
((زَ دَ))
شراب خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
Yell
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
crier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
소리 지르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
大声で叫ぶ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
לצעוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
चिल्लाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
berteriak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
schreeuwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
schreien
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
gritar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
gridare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
gritar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
大喊
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
krzyczeć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
кричати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
кричать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از داد زدن
تصویر داد زدن
bağırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی